آن قصر که با چرخ همی زد پهــلو *** بر درگــــه او شـهان نهــــادندی رو
دیدیم که بر کنگره اش فاخته ای *** بنشسته همی گفت که کوکو کوکو
*
افسوس که نامه ی جوانـی طی شد *** وان تــازه بهـــــار زندگــــانی دی شد
حالــــی که ورا نام جـــــــوانی گفتند *** معلوم نشد که او کی آمد ، کی شد
*
ای دل ز غبار جسم اگر پاک شوی *** تو روح مجــــردی بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو، شدمت بادا *** کآیی و مقیم خطه ی خاک شوی
*
تا در تن توست استخوان و رگ پی *** از خانه ی تقــــدیر منـه بیـــرون پی
گردن منه ار خصـــم بود رستـــم زال *** منت مکش ار دوست بود حاتم طی
*
هنگام سپیده دم خروس سحری *** دانی که چرا همی کند نوحــه گری؟
یعنی که نمودند در آیینه ی صبـح *** کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
*
چون جــــود ازل بود مرا انشـــــا کرد *** بر من ز نخست درس عشق املا کرد
آن گاه قراضه ریزه ی قلب مرا *** مفتــــاح در خــزائن معنــــا کرد
*
عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd
:: بازدید از این مطلب : 714
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0